نتایج جستجوی عبارت «محمد جواد متقی پیشه دبستان فرهمندی مدرسه راهنمایی ولی‌عصر(عج) دبیرستان شهید بهشتی مرکز تربیت معلم شهید مدنی لشکر المهدی(عج) ابوالقاسم امین‌پور کربلای 5 شلمچه ۱۳۶۵/۱۰/۲۰ ۱۳۴۵/۲/۲۰» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
حال و هوای معنوی بچه ها در عملیات والفجر یک
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر يک »
آقای حسن مروی حال و هوای معنوی بچه‌ها در شب عملیات را چنین توصیف می‌نماید‌: قبل از شروع عملیات، حالت روحانی قشنگی در فضای ‌کانال ‌ مادر ایجاد شده بود. ‌هر کسی در گوشه‌ای با خدای خود خلوت کرده و اوقاتش را با ‌‌گریه و استغفار سپری می‌کرد. گروهی خالصانه از خدا می‌خواستند تا لذت شربت شهادت را به آنها بچشاند و گروهی برای حلال بودی به سراغ همرزمان خود رفته و با آنها به درددل می‌پرداختند. شهید ‌...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -پیکار مردان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
به برادرمان رضا خلیلی که آموزش ارتش بیست میلیونی را در خون آغازگر شد. ریشه در خون دارد این پیکار مرد می‌خواهد کشد این کوه را بردوش مرد می‌خواهد کشد بردوش این بار رسالت را آی انسانها که غمگینید خون می‌خواهد این هنگامه پر رنج چه عاشق گونه می‌سوزند این پروانه‌های ما بگرد شعله شمع وجود امت اسلام بیا بنگر سراسر خون گرفته است خاک ایران را از آنجا، از مرز عراق آن پهنه حماسه مردان عشق آموز و تا اینجا رضا این خفته در خون چه ابری دارد...
رویای صادق
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
آقای اصغر ماهوتی می‌گوید: قبل از عملیات من به مرخصی آمده بودم. شهید حسین منوری به نی‌ریز آمد و گفت: بچه‌ها منتظر بودند‌، عملیات می‌خواهد انجام شود‌. گفتم‌: کجا‌؟ گفت‌: در منطقه اروند‌، طرف فاو. گفتم بعید است‌!. بنظر نمی‌رسد آنجا عملیات شود. شدت آب طوری بود که هیچکس نمی توانست قبول کند که آنجا عملیات می‌شود. بهر حال ما به جبهه برگشتیم. شهید سرافراز تا مرا دید خوشحال شد‌. از او سؤال کردم. کجا می‌خواهد عملیات شود؟...
شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید جلیل ماجدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد جليل ماجدي »
بسم الله الرحمن الرحیم الذین صبروا و علی ربهم یتوکّلون.۱ مؤمنین آن‌هایند که صبر می‌کنند و توکلشان به خداست. با سلام بر منجی عالم بشریت و با سلام بر رهبر کبیر انقلاب و با سلام بر شهدای به خون خفته اسلام از صدر اسلام تا کنون. با سلام بر خانواده‌های محترمشان که اینچنین عزیزانی تربیت نموده و تقدیم راه خدا نموده‌اند. با سلام بر معلولین و مجروحین جنگ تحمیلی که هر یک با نثار عضوی از بدن خویش از اسلام پاسداری...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید جهانشاه اکبرپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد جهانشاه اکبرپور »
بسم الله الرحمن الرحیم الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون (سوره توبه، آیه 20 ) شکر خدا که نعمتش شامل حالم شد و توانستم در صحنه نبرد حق و باطل شرکت کنم و در راه خدا جهاد نمایم.می‌خواستم همانطور که خداوند متعال می‌فرماید هر مسلمان باید وصیت کند، چند خطی بنویسم، برادران و خواهران من؛ در زندگی چیزی نداشتم و ندارم، جز کوله باری از گناه، می‌خواستم...
شهدا سال 63 -وصیتنامه شهید علی عبدالله زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد علي عبدالله زاده »
بسم رب الشهداء و الصدیقین بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و با سلام به خانواده‌های شهدا. حالا که خداوند به من توفیق شرکت در جبهه را داده است و از آنجا که وظیفه هر مسلمان است که وصیتنامه بنویسد، برآن شدم که چند کلمه‌ای به عنوان وصیتنامه بنویسم. بار پروردگارا! من که در راه تو قدم برداشتم، خدایا! مرا به راه خودت هدایت کن. من به جبهه نیامده‌ام که فقط...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید ناصر سرچهانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد ناصر سرچهاني »
بسم الله الرحمن الرحیم ... الله لقد اردت ان ... و ان نفصح ... و ما علی المسلم من ... فی ان یکون مظلوما ما لم یکن ساکا فی دینه و لا مرتابا لیقینه چه خوشبختم که در برابر استبداد دیگران پایدار ماندم و استقامت شکست ناپذیر من، دستگاه خلافت را به قهر و جبر وا داشت و به قول تو قهراً و جبراً از من بیعت گرفته‌اند. اینجانب ناصر سرچهانی فرزند حسین سرچهانی به شماره شناسنامه 105 متولد 1341 در...
رویای شهادت
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل می‌کند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم‌. بچه‌ها با هم شوخی می‌کردند‌‌ و بعضی از آنها می‌گفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید‌ و ما را حلال کنید‌. یکی از برادر‌ها به نام آقای حسین راحتی‌ که خیلی شوخ طبع بود‌، گفت: بچه‌ها من از این عملیات بر نمی‌گردم. به او گفتم: چطور فهمیدی‌، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید می‌شوم‌!...
شهدا سال 61 -نامه شهید جعفر راهوار
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد جعفر راهوار »
باری ای پدر و سرور بزرگوارم، ما هم‌اکنون در جبهه حق علیه باطل هستیم. در عملیات شرکت داشتم و امداد غیبی را به‌خوبی نظاره کرده و دیدم. مشاهده کردم که چطور ملائکه الله به یاری سربازان امام زمان می‌شتابند و علیه سربازان فریب‌خورده، سرسپرده و یاران ابرهه و نجاشی که خواستند خانه خدا را خراب کنند و مردم را به خانه‌ای که آذین و رنگی بود، رهنمون سازند؛ یاری می‌دهند. دیدیم که قرآن این مسئله را با صراحت...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید جعفر بیات
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
جعفر، ۱۳۳۹/۶/۱۰ در خانه‌ای که چراغش از نور خدا روشن و ایمان به خدا و عشق به ائمه اطهار (ع) در دل اعضای آن جای گرفته بود، پای به عرصه گیتی نهاد. خانواده‌ای که ساده و بی‌آلایش در صفاشهر زندگی می‌کردند. به دلیل فقر مالی موفق به تحصیل نشد و از همان اوان کودکی به کار و کارگری پرداخت تا بتواند قسمتی از مخارج خود و خانواده را تأمین کند. جعفر بیشتر اوقات فراغت خود را در بسیج...